ریشه این بحران «بخش حملونقل» است که هنوز در حال دستوپنجه نرم کردن با شرایط متأثر از دوران کووید است. نیروهایی که نقش راننده کامیونها یا خلبان هواپیماها را بازی میکنند، و یا خدمه کشتیهایی که مسئول جابهجایی تمام این کالاها هستند _اقلامی که تجارت جهانی سالانهشان، حدود ۱۹ تریلیون دلار است_ به نقطه شکست رسیدهاند. دولتها هم عکسالعملهای بسیار کندی از خود نشان میدهند.
با توجه به افزایش شدید در قیمت بنزین، خواربار و مواد غذایی، ایالاتمتحده لازم است پیش از اینکه خیلی دیر شود، تمهیدی برای بازگرداندن نظم به زنجیره تأمین بیندیشد. ایالاتمتحده باید با استفاده از نفوذ خود، کشورهای دیگر را متقاعد کند دلیل اصلی بحران _یعنی شرایط کاری کارگران حملونقل_ را هدف قرار داده و بهش رسیدگی کنند.
مدتها پیش از آنکه در ماه مارس کشتی کانتینری اور گیون (Ever Given)، با وزن ۲۲۰ هزار تنیاش کانال سوئز را مسدود کند، صنایع حملونقل هشدار عمومی صریحی را صادر کرده بود: اینکه در صورت عدم بهبود شرایط برای ملوانان و رانندگان و خلبانان، توقف تجاری اجتنابناپذیر خواهد بود. در شرایط کنونی، کارگران جهت ادامه تجارت خود نیاز به ویزاهای فوری دارند؛ پروازهایی که امکان بازگشت آنها را به بنادر و مبدأ خود جهت تمدید واکسیناسیونشان فراهم آورد. موضوعی که خلافش اتفاق افتاد؛ ممنوعیتهای شدید مسافرتی و دسترسی محدود به واکسیناسیون مؤثر، تأثیر مخربی بر رفاه و ایمنی کارکنان حملونقل داشته است. از آنجا که خدمه بدون مدارک موثق واکسیناسیون مجاز به ورود و خروج از مرزها نیستند، پیوستن به کشتیها در پارهای از شرایط ناممکن شده است: صدها هزار نفر بودهاند که در کشتیهای خود گیر افتادند (شرایط قرنطینه)، در حالی که بعضیشان چندین ماه هم از مهلت قراردادهای اولیهشان گذشته بود. هزاران راننده کامیون در مرزهای بینالمللی مجبور شدند روزهای متوالی در دمای زیر صفر درجه توقف کنند، در حالی که هیچ دسترسی به غذا و امکانات پزشکی نداشتند. خلبانان هواپیماهای باری پس از پایان پروازهای بینالمللیشان پیش میآمده که مجبور بودند روزهای طولانی را در قرنطینه بگذرانند و این یعنی دوری طولانیمدت از خانوادههایشان.
این بدرفتاریها به خروج جمع زیادی از کارگران از این بخش منجر شده است. و این یعنی کمبود نیروی کار در این قسمت، که خود عاملی زمینهساز هرجومرج بوده است. مطابق گزارش نیروی کار اتاق بینالمللی کشتیرانی و شورای بینالمللی دریانوردی و بالتیک، پیشبینی میشود که در چند سال آینده فقط در بخش صنعت کشتیرانی که مسئولیت جابهجایی ۸۰درصد کالاهای تجارت جهانی را عهدهدار است، کمبود نیروی کاری تا شمار هزاران افسر هم به وجود بیاید. همچنین که بسیاری از کارگران حملونقل به ویژه آنها که وابسته به اقتصادهای کمتر توسعهیافتهاند (و متعاقب آن دسترسی کمتر به واکسیناسیون و وابستگی به برنامههای ملی واکسیناسیون)، از تحملناپذیر بودن شرایط کاریشان رنج میبرند.
دولتها فرصت این را داشتند که ازین بحران جلوگیری کنند... آن زمان که واکسنها در دسترس قرار گرفتند، میشد در اسرع وقت کارگران حملونقل را واکسینه کرد تا اینهمه مشکل پیش نیاید. نکته اینکه میشده این کارمندان را هم در اولویت واکسیناسیون قرار داد. همینطور که کشورهای سراسر جهان باید آنها را از محدودیتهای مسافرتی معاف میکردند. با این حال هنوز هم که هنوز است اغلب کشورها تمایلی به انجام این کار ندارند. و در عین حال نمیتوان اجازه داد که موضوع به همین نحو ادامه پیدا کند.
بررسیهای جهانی رو به گسترش هستند. سازمان بینالمللی کار، که بازوی سازمان ملل محسوب میشود دریافته است که دولتهای ملی در جانبداری از اقل استانداردهای حمایت از حقوق دریانوردان (آنگونه که در قوانین بینالمللی آمده است) به طور فجیعی شکست خوردهاند. و اگر بررسیای در این زمینه صورت نگیرد، امکان دارد که به سبب فرسایش در نیروی کارِ حملونقل، بحران زنجیره تأمین نیز تداوم پیدا کند.
واشنگتن اقداماتی را برای رسیدگی به این مشکل آغاز کرده است. جو بایدن در تابستان از تشکیل یک گروه ویژه اختلالات زنجیره تأمین خبر داد؛ هدف از تشکیل این گروه، کاهش فشار بر جریان تجارتها به ایالاتمتحده بوده است. ماه گذشته او اعلام کرد که بندر کلیدی لسآنجلس به بندر لانگبیچ خواهد پیوست و در ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته فعال خواهد بود (اقدامی دلگرم کننده که میتواند به تسریع ورود و خروج کشتیها به بندر کمک کند).
بایدن میتواند از این هم فراتر برود. او میتواند مقامات را تشویق کند که قوانین منطقهبندی را تغییر دهند، تا بدین ترتیب بنادر اجازه داشته باشند کانتینرهای خالی بیشتری در خود ذخیره کنند؛ یا این که به اراضی مجاور دستور دهند به عنوان محوطه کانتینریِ موقت عمل کنند. همچین که بایدن باید اطمینان حاصل کند که ایالاتمتحده به عنوان الگوی سایر کشورها، کارگران را بدون توجه به ملیتشان واکسینه میکند. این بنادر باید واکسنهای شناخته شده و مورد تأیید را در ذخایر خود موجود داشته باشند تا تأخیر در امور کارکنان حملونقل به حداقل برسد.
البته که پاکسازی گرفتگیهای کانتینری، جلوی توقف زنجیره تأمین جهانی را نمیگیرد. در کنار تمام اقدامات، دولت بایدن باید دولتهایی را هم که عملکرد کندی دارند وادار به بهبود شرایط کاریشان کند. اعمال فشار، چه از راه دیپلماسی نرم و چه با کاربرد تحریمها میتواند دولتهای دیگر را متقاعد به تسریع در حرکت کشتیها، کامیونها و هواپیماها گرداند و بدین وضعیت تا حدی از وضعیت بغرنج کنونی زنجیره تأمین بکاهد.
بایدن همینطور میتواند قابلیت همکاری نهادهای گوناگون و دولتهای مختلف را در مورد پروتکلهای واکسیناسیون به چالش بکشد. و این به معنای متقاعد کردن کشورها برای به رسمیت شناختن طیف گستردهتری از واکسنها برای کارگران حملونقل است؛ که از جمله چالشها و فشارهایی که میتوان به کشورها وارد کرد میتوان به دوزهای تولید شده در خارج مرزهاشان اشاره کرد. این امر به دریانوردان امکان میدهد هم کشتیها را با سرعت بیشتری ترک کنند و هم بدون معطلی زیاد مجدداً سوار کشتیها شوند: یعنی که دیگر مجبور نخواهند بود صرفاً به این خاطر که ممکن است نوع «اشتباه» واکسنی را تزریق کردهاند، قرنطینه شوند.
هنوز برای نجات زنجیرههای تأمین جهانی خیلی دیر نشده است. دولتها نباید فراموش کنند که قویترین و مهمترین حلقهی برقراری و تداوم این زنجیرهها، انسانها یا همان نیروهای کار هستند.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟